تصور کن یه پرندهی کوچولو توی لونهاش نشسته و به آسمون پر از ابر نگاه میکنه. بال هاش کوچولوعه و میترسه که اگه پرواز کنه، سقوط کنه و یا طعمهی گربهها بشه. دلش میخواد آزاد باشه و مثل بقیهی پرندهها توی آسمون پرواز کنه، اما ترس مثل یه قفس نامرئی دورش رو گرفته. این پرنده ی کوچولو میتونه هر کدوم از ما باشه. ما توی زندگی با چالشها و ترسهای زیادی رو به رو میشیم. شاید از صحبت کردن توی جمع بترسیم، یا دنبال کردن آرزوهامون رو خیلی سخت و دور از دسترس ببینیم. کتاب "جرئت داشته باش" نوشته ی فردریک فان ...